داریوش از قاببندیهای ظریف تا بازیهای متنوع
به گزارش فیلمنت نیوز، سریال «داریوش» درامایی حادثه محور است که این روزها جان تازه ای به شبکه نمایش خانگی داده است. این مجموعه که تاکنون شاهد پخش پنج قسمت آن از پلتفرم فیلمنت بودهایم در اصل راوی ماجرای یک سرقت ناموفق است؛ سرقتی که پیش از این که کام عاملانش را شیرین کرده باشد، دلیلی برای از هم پاشیدگی چند خانواده، آوارگی، زندان، بیآبرویی، طلاق و گم شدن مال دزدی و… شده است و پس لرزههای آن نیز همچنان ادامهدار است.
روایت «داریوش» با بازگشت داریوش شخصیت اصلی قصه (یکی از دزدان) با بازی متفاوت، شیرین و طناز هادی حجازی فر (طنز زیرپوستی موقعیت) از دیار غربت آغاز میشود و با معرفی عاملان سرقت که با واسطه یا بی واسطه به جریان اصلی متصل اند، ادامه می یابد. روایتی که در عرض تعریف می شود و با اضافه شدن شخصیت های مختلف به جریان اصلی تکه های پازل آن کنار هم چیده می شوند. داریوش علی اگرچه که در لایه بیرونی خود به ناهنجاری ها و بزه های ویران گر در سطح جامعه پرداخته است، اما در واقع تمرکز این مجموعه بیشتر بر لایه زیرین اتفاق اصلی بوده است. کالبد شکافی و آنالیز شخصیت ها، همان لایه زیرین این درام اجتماعی است. شخصیت های که به طور مطلق نه سیاه هستند و نه سفید. عواملی چون کودکی سخت، ضعف اقتصادی، محلههای شلوغ و ناامن، بیماری و فقر عوامل مهمی در شکل گیری شخصیت های خاکستری این روایت داریوش هستند. داریوش و کاظم که در دوستی با یکدیگر عهد اخوت بستند آدم ترسوهای اصلی داستان هستند که داستانکها بر پایه حماقتها، ترسها و بعضا هوشمندیهای این دو می چرخد.
داریوش که با بازگشتش جماعتی را به تب وتاب انداخته خود به تنهایی شخصیتی چند لایه و پیچیده دارد. در پشت آن ظاهر ابله و ترسوی کودک مآبش، هوش ظریفی نهفته که گره از سر در گمی های ناگزیر در جریان قصه باز می کند و به آن سمت و سو و جهت می بخشد. حتی بهرام هم که قطب مخالف او را سازماندهی می کند به او هوش و زرنگی های او معترف است. دو قطبی مثبت و منفی شخصیت ها تا این قسمت داستان را نسبتا خوب پیش برده است، اما باید دید این قصه عریض و طویلی که در عرض پهن شده و هر قسمت هم با اضافه شدن شخصیتی جدید عریض تر هم می شود، چگونه می تواند با سرانجامی شایسته و قابل قبولِ مخاطب جمع شود و او را راضی نگاه دارد.
سریال داریوش را در فیلمنت ببینید
ترکیب سه نفره نوید محمودی، آزیتا ایرایی و علی دادرس برای طراحی قصه که هر سه دارای تجربیات ارزشمندی در حوزه نگارش فیلمنامه های دراماتیک اجتماعی هستند، دست حجازی فر را به لحاظ تنوع در داستانک ها و شخصیت ها به هنگام نگارش فیلمنامه باز گذاشته است؛ تنوعی که نتیجه اش تازگی آدم ها و قصه هایشان و ممانعت از تکرار و ابتذالی است که معمولا گریبانگیر این گونه موضوعات می شود.
قاب بندی های ظریف و در عین حال ساده و بی ادعای مرتضی غفوری همراه با انتخاب نماهای نسبتا بسته برای نزدیکی بیشتر مخاطب با شخصیت ها از دیگر شاخص های قابل توجه در دکوپاژ خاص این مجموعه هستند و اما بازیگری هم در این مجموعه قابل قبول، متنوع و متناسب با طراحی شخصیت ها است. ترکیب طنازی و ترسویی دو شخصیت اصلی کاظم و داریوش، الواتی و دیوانگی رامین و عمویش، آتش زیر خاکستر و صورت سنگی بهرام و کله شقی و عاشقی جوانک جاه طلب و در کنار همه این ها، زنان روایت «داریوش» (لیلا، ساقی، صفیه) هستند که هرکدام برای ادامه راه زندگی، به دنبال کورسوی امیدی، شعله کم جان عشقی در کنار یا رو در روی مردان آن می ایستند و دائما حضور امنشان را به مردان نامردش یاد آوری می کنند.
در پایان باید گفت هادی حجازی فر بعد از چند دستیار کارگردانی و همکاری در نگارش چندین فیلمنامه خوب و ارزشمند و درنهایت کارگردانی یک پروژه سینمایی سنگین و استراتژیک چون «موقعیت مهدی» در حوزه سینمای دفاع مقدس و البته حضور در نقش شخصیت مهمی چون شهید مهدی باکری، این بار با تجربه ای متفاوت و تازه در حوزه سینمای اجتماعی ورود کرده است؛ تجربه ای که نشان از پختگی و قابلیت های بالای این فیلمسازِ بازیگر و نویسنده خوش قلم در حوزه هنر فیلم و سینما دارد.
فریبا اشوئی عضو انجمن منتقدان سینما